نظر استاد علامه طباطبایی صاحب تفسیر کبیر المیزان در باره جن:
کلمه (جن ) به معناى نوعى از مخلوقات خداست که از حواس ما مستورند، و قرآن کریم وجود چنین موجوداتى را تصدیق کرده ، و در آن باره مطالبى بیان کرده :
اول اینکه : این نوع از مخلوقات قبل از نوع بشر خلق شده اند.
دوم اینکه : این نوع مخلوق از جنس آتش خلق شده اند، همچنان که نوع بشر از جنس خاک خلق شده اند، و در این باب فرموده : (و الجان خلقناهم من قبل من نار السموم ) .
سوم اینکه : این نوع از مخلوقات مانند انسان زندگى و مرگ و قیامت دارند، و در این باب فرموده : (اولئک الذین حق علیهم القول فى امم قد خلت من قبلهم من الجن و الانس ) .
و چهارم اینکه : این نوع از جانداران مانند سایر جانداران نر و ماده و ازدواج و توالد و تکاثر دارند، و در این باره فرموده : (و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن ) .
پنجم اینکه : این نوع مانند نوع بشر داراى شعور و اراده است ، و علاوه بر این ، کارهایى سریع و اعمالى شاقه را مى توانند انجام دهند، که از نوع بشر ساخته نیست ، همچنان که در آیات مربوطه به قصص سلیمان (علیه السلام ) و اینکه جن مسخر آن جناب بودند، و نیز در قصه شهر سبا آمده است .
ششم اینکه : جن هم مانند انس مؤ من و کافر دارند، بعضى صالح و بعضى دیگر فاسدند، و در این باره آیات زیر را مى خوانیم (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون ، انا سمعنا قرانا عجبا یهدى الى الرشد فامنا به ) ، (و انا منا المسلمون و منا القاسطون ) ، و (انا منا الصالحون ، و قالوا یا قومنا انا سمعنا کتابا انزل من بعد موسى مصدقا لما بین یدیه یهدى الى الحق و الى طریق مستقیم یا قومنا اجیبوا داعى الله ) ، و آیات دیگرى که به سایر خصوصیات جنیان اشاره مى کند.
از کلام خداى تعالى استفاده مى شود که ابلیس از طایفه جن بوده ، و داراى فرزندان و قبیله اى است ، چون در قرآن مى خوانیم : (کان من الجن ففسق عن امر ربه ) ، و نیز مى خوانیم : (افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونى ) ، و نیز مى خوانیم : (انه یریکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم ) . تفسیر سوره جن
نظرمتفکر شهید استاد مطهری در باره جن:
« و خلق الجان من مارج من نار »" قرآن موجود دیگری را عرضه میدارد به نام " جن " یا " جان " که در ادبیات فارسی ما این امر منشأ یک سلسله اشتباهات شده و آن این است که ما اغلب کلمه " جن " را به " دیو " ترجمه میکنیم و دیو در فارسی قدیم و در فرهنگ خیلی قدیم ایران معنا و مفهوم دیگری داشته غیر از مفهومی که جن در قرآن دارد . مثل خود کلمه " شیطان " است که گاهی آن را به " اهریمن " ترجمه میکنند ، در صورتی که این دو کلمه مساوی یکدیگر نیستند .
قرآن همه مأمورانی را که در نظام خلقت از طرف پروردگار دخالت دارند " ملک " مینامد ، ولی در مقابل به " جن " هم قائل است . جن در ردیف ملائکه نیست ، در ردیف انسان است ، یعنی در عالم جزء مخلوقاتی است که مکلف و موظف اند ، مثل انسان ، منتها جن مخلوقی است که درجهاش از انسان پایینتر است . گو اینکه از نظر بعضی از قدرتها بر انسان میچربد و تواناییهایی داردکه انسان ندارد .
ولی از نظر درجه وجودی از انسان پست تر است ، و حتی آن کارهایی که بعضی از افرادی که سر و کارشان با جن است - البته آنهایی که راست میگویند - انجام میدهند ، اینها را اهل معنا نمیپسندند ، یعنی سروکار داشتن انسان با جن روح انسان را تعالی نمیدهد ، تنزل میدهد و تعالی نمیدهد .
حال به یک معنای دیگر ( که ) اساسا آنها خود به خود مسخر باشند آن مسأله دیگری است . اینجا از خلقت انسان و خلقت جن یاد شده . قرآن میگوید ما انسان را از خاک ، گل ، این جور چیزها آفریدیم و جن را از شعله های از آتش آفریدیم :
" « و خلق الجان من مارج من نار »" جنس او آتشین است ، این یک جنس است و او جنس دیگری ، مبدأ مادی این یک چیز است و مبدأ مادی او چیز دیگری . شیطان هم راجع به آدم اول همین حرف را زد ، گفت " « خلقتنی من نار و خلقته من طین »" مرا از آتش آفریدی و او را از گل . میخواست بگوید آتش بر گل شرافت دارد ، اصل من بر اصل او شرافت دارد .
آشنایی با قرآن (تفسیر سوره الرحمن)
نظر آیه الله استاد علامه مجلسی صاحب بحارالانوار در باره جن:
اختلافی بین مسلمانان نیست که شیطان وجن از اجسام لطیفی هستند که در برخی از جاها دیده می شوند ودارای حرکات سریئی هستند که قادرند حتی در مجرای خون بنی آدم نیز حرکت کنند .
بحارالانوار جلد 14 صفحه 635
نظر صدرالمتالهین شیرازی ملقب به ملا صدرا در باره جن:
جن را وجودی در این جهان حس ، و وجودی در جهان غیب و تمثیل ( عالم مثال) است . اما وجودشان در این جهان همانگونه که بیان شد هیچ جسمی که آنرا نوعی از لطافت و اعتدال باشد نیست جز آنکه آنره روحی در خور آن و نفسی که از مبداء فعال بر آن افاضه شده است میباشد وممکن است که علت ظهور صورت پنهانی (جنی) در برخی از اوقات آن باشد که آنان بدنهای لطیفی دارند که در لطافت و نرمی متوسط بوده و پذیرای جدایی و گرد آمدن است و چون گرد آمده و متکاثف شده قوام آن ستبر شده و مشاهده میگردد .وچون جدا گشت قوامش نازک و جسمش لطیف گشته و از دیدگان پنهان میگردد مانند هوا که چون تکاثف یافته و به صورت ابر درآمد مشاهده می گردد و چون به لطافت خود بازگشت دیده نمی گردد زیرا برخی اوقات ابر از توده های زیاد هوا ، بدون آنکه از بخار دریا و جز آن یاری و مدد بگیرد بوجود می آید ، چنان که در محل خود بررسی شده است.
نظر عالم جلیل القدر ابراهیم عاملی در تفسر عاملی در باره جن:
بعضی حکما جنیان را صور معلقه نامیده اند که نه وابسته به آسمان و نه چسبیده به زمین باشند بلکه در میان آسمان و زمین به سر می برند و مانند آدمیان دریابند و بدانند و چون در ساختمان وجود جوری هستند که نزدیک به عوالم بالا می شوند شاید بتوانند پاره ای از مغیبات و آنچه پوشیده از آدمیان است آنها دریابند پس ممکن است به سوی عوالم بالا و عوالم الهی بروند و گوش فرا دهند و از ملائکه و موجودات مجرده چیزی فراگیرند.
نظر آیه الله سید عبدالکریم کشمیری در باره ملائکه ،جن و موکل:
درباره ملائکه از ایشان سوال شد فرمودند :
ملائکه انواع و اقسام بسیار دارند وظهورات آنان هم متعدد می باشد حتی بوی آنان در هر جایی خاص است وقتی در نجف مشغول نماز هزار قل هوالله بودم ، دیدم کنارم ملکی همانند پنبه سفید میباشد من رکوع میروم او هم رکوع میکند و من سجده می کردم او هم سجده میکرد.
درباره جن از ایشان سوال شد فرمودند :
بارها این موجودات الهی را دیده ایم ، رنگ و بو و اشکال آنها نیز مختلف و متعدد است.
درباره موکل از ایشان سوال شد فرمودند :
موکل اسماء الهی ملک هستند لکن مراتب اینها به نسبت بعضی ملائکه مقرب پایین تر است